راهنمایی غیر دولتی دخترانه ترنم
آموزش و پرورش ناحيه 3 اصفهان

لطفا جهت مشاهده آزمون ورودی بر روی ادامه مطلب کلیک کنید....

 

توجه
ضمن تبریک ، دانش آموزانی که موفق به کسب رتبه قبولی شده اند باید از روز شنبه 92/3/25 جهت ثبت نام نهایی به مدرسه مراجعه کنند .(مدارک ثبت نام اولیه:اصل و کپی شناسنامه – کارنامه نوبت اول – تکمیل فرم ثبت نام-  پیش پرداخت )

آندسته از دانش آموزانی که قبولی آنها مشروط به انجام مصاحبه می باشد با شماره 6604950 تماس گرفته تا زمان انجام مصاحبه تعیین گردد.


 با تشکر مدیریت مدرسه راهنمایی غیر دولتی دخترانه ترنم


ادامه مطلب ...


           
سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, :: 14:55
آقا عليان - رضايي

کسب رتبه در آزمون های مرات


قبولی همه ساله در آزمون های تیزهوشان

کسب رتبه های برتر مسابقات فرهنگی و هنری در ناحیه و استان



           
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 10:42
آقا عليان - رضايي

بهره مندی از سایت و تلفن گویا و ارائه کارنامه ماهانه با دانش آموزان

برگزاری منظم آزمون های ماهانه مرات و بررسی نتایج و نقاط ضعف و قوت دانش آموزان

برگزاری کلاس های فوق برنامه در دروس علوم پایه و استفاده از دبیران متخصص به منظور تقویت دانش آموزان و آماده سازی آنان جهت مدارس تیزهوشان و مدارس موفق

تدریس درس علوم به صورت تخصصی

قبولی صد در صد در امتحانات نهایی با میانگین عالی و کسب رتبه های ممتاز در مسابقات علمی

ایجاد محیطی مناسب جهت رشد فضائل اخلاقی و تربیتی و مذهبی

شناخت ، پرورش و هدایت ذوق و استعداد هنری دانش آموزان

نظارت بر اجرای قوانین مربوطه و توجه به نظم فردی و گروهی بهمنظور داشتن محیطی سالم



           
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 10:40
آقا عليان - رضايي

v     استفاده از کادر آموزشی مجرب و آشنا به فنون جدید تدریس و  فن آوری IT    به منظور تلفیق علم و تجربه

و بهره مندی دانش آموزان از آخرین تکنولوژی و تابلو های هوشمند

 

untitled1.jpg

v     بهره مندی دانش آموزان از خدمات مشاوره ای

و رفع مشکلات دانش آموزان با ارائه راهکارهای مناسب و ارائه سایر خدمات مشاوره ای به  اولیا وکادر مدرسه

v     برگزاری دوره های مهارت زندگی جهت والدین از طریق برگزاری کلاس های آموزش خانواده

v     انجام خدمات بهداشتی با استفاده از مربی بهداشت و رسیدگی به وضعیت سلامت دانش آموزان و انجام معاینات

لازم با همکاری مرکز بهداشت 

v     استفاده از کارگاه مستقل با بهترین و کاملترین امکانات

 



           
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 9:44
آقا عليان - رضايي

 

مدرسه راهنمایی غیر دولتی دخترانه ترنم جهت سال تحصیلی 93-92 از دانش آموزان ممتاز با شرط قبولی در آزمون ورودی و مصاحبه حضوری ثبت نام می نماید جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 6604950 تماس و یا به آدرس اصفهان چهارراه سپهسالار خ قائم مقام فراهانی (سپهسالار ) مراجعه فرمائید.

untitled.jpg



           
سه شنبه 27 فروردين 1398برچسب:, :: 9:10
آقا عليان - رضايي

 

جهت مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...


           
سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, :: 12:41
آقا عليان - رضايي

زندگی یک قالی بزرگ است،

هر هزار سال یکبار فرشته‌ها قالی جهان را در هفت آسمان می‌تکانند،

تا گرد و خاک هزار ساله‌اش بریزد و هر بار با خود می‌گویند:

این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است

با زمینه سرخ خون و حاشیه‌های کبود، و نقش برجسته‌های ستم

فرشته‌ها گریه می‌کنند و قالی آدم را می‌تکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می‌کنند.


رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش

قالی بزرگی است زندگی.

که تو می‌بافی و من می‌بافم، همه بافنده‌ایم

می‌بافیم و رج به رج بالا می‌بریم


می‌بافیم و می‌گسترانیم

دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود:

"ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد

و هر که آمد، گره‌ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت

و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.

آمیزه‌ای از زیبایی و نا‌زیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها ...

اما تو ای دوست من؛

گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند،

طرح و نقشت نیــز،

و هزاران سال بعد،

آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه‌ای از آن را تو بافته‌ای.

تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف ...

كاش گوشه‌ای را كه سهم توست زيباتر از آنچه باید ببافی!!!

 



           
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 20:35
آقا عليان - رضايي

اگر بخواهید خواسته هایتان را عینیت ببخشید، پیش از هر چیز باید بدانید که همه چیز از درونتان شروع می شود.

این افکار شما هستند که احساساتتان را خلق می کنند، احساسات باعث ایجاد رفتار متفاوت در شما می شوند و همین رفتار ها هستند که بر روی اموری که شما در زندگی از خود در مقابل دیگران آشکارمی سازید،تاثیر گذار واقع می شوند.

از جمله موارد حیاتی دیگر که همواره باید به خاطر داشته باشید این است که بطور کامل دریابید که لازم نیست حتماً تمام این مراحل را به تنهایی طی کنید.

زندگی ما طوری پایه ریزی شده که برای رسیدن به موفقیت باید مانند یک ارکستر سمفونی در کنار یکدیگر و در نهایت هماهنگی و هارمونی کار کنیم و در عین حال از نیروهای طبیعی که برای خوشبختی و سعادت ما آماده به کار هستند کمک بگیریم. زمانیکه متوجه شدید باید دقیقاً چه چیزی را آشکار سازید، آنوقت باید اهداف و نیات خود را مشخص کرده، توجه خود را متمرکز کنید، تصویری از آرزوهایتان را مجسم کنید،درست مثل اینکه در حال حاضر برایتان رخ داده اند، متشکر و قدردان باشید، برای انتخاب های مناسب بعدی به جلو گام بردارید، تصور کنید که برای همیشه هیچ گونه نگرانی، شک و تردید، و ترسی وجودنداشته و آزاد و رها هستید.

زمانی که برای پشتیبانی و حمایت خود را با کائنات همسو بسازید، چیزی نخواهد گذشت که شاهد اسرار و معجزات زندگی و زندگی کردن خواهید

                                                 

● و حالا ۱۰ کلید طلائی برای خلق زندگی که آرزویش دارید و نحوه آشکار ساختن سرمایه های درونی

روی ادامه ی مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...


           
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 18:48
آقا عليان - رضايي

 

پل يك دستگاه اتومبيل سواري به عنوان عيدي از برادرش دريافت كرده بود. شب عيد هنگامي كه پل از اداره اش بيرون آمد متوجه پسر بچه شيطاني شد كه دور و بر ماشين نو و براقش قدم مي زد و آن را تحسين مي كرد.
پل نزديك ماشين كه رسيد پسر پرسيد: " اين ماشين مال شماست ، آقا؟".
پل سرش را به علامت تائيد تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عيدي به من داده است".
پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان اين است كه برادرتان اين ماشين را همين جوري، بدون اين كه ديناري بابت آن پرداخت كنيد، به شما داده است؟ آخ جون، اي كاش..."
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزويي مي خواهد بكند. او مي خواست آرزو كند. كه اي كاش او هم يك همچو برادري داشت.
اما آنچه كه پسر گفت سرتا پاي وجود پل را به لرزه درآورد:" اي كاش من هم يك همچو برادري بودم."
پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با يك انگيزه آني گفت: "دوست داري با ماشين يه گشتي بزنيم؟""اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشماني كه از خوشحالي برق مي زد، گفت: "آقا، مي شه خواهش كنم كه بري به طرف خونه ما؟".
پل لبخند زد. او خوب فهميد كه پسر چه مي خواهد بگويد. او مي خواست به همسايگانش نشان دهد كه توي چه ماشين بزرگ و شيكي به خانه برگشته است.
اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بي زحمت اونجايي كه دو تا پله داره، نگهداريد.".
پسر از پله ها بالا دويد. چيزي نگذشت كه پل صداي برگشتن او را شنيد، اما او ديگر تند و تيـز بر نمي گشت.
او برادر كوچك فلج و زمين گير خود را بر پشت حمل كرده بود. سپس او را روي پله پائيني نشاند و به طرف ماشين اشاره كرد :..
" اوناهاش، جيمي، مي بيني؟ درست همون طوريه كه طبقه بالا برات تعريف كردم. برادرش عيدي بهش داده و او ديناري بابت آن پرداخت نكرده.
يه روزي من هم يه همچو ماشيني به تو هديه خواهم داد . اونوقت مي توني براي خودت بگردي و چيزهاي قشنگ ويترين مغازه هاي شب عيد رو، همان طوري كه هميشه برات شرح مي دم، ببيني."
پل در حالي كه اشكهاي گوشه چشمش را پاك مي كرد از ماشين پياده شد و پسربچه را در صندلي جلوئي ماشين نشاند.

برادر بزرگتر، با چشماني براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائي رهسپار گردشي فراموش ناشدني شدند.

 

در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !

--
شاد بودن تنها انتقامی ­است که می­توان از زندگی گرفت


           
چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 19:57
آقا عليان - رضايي

 

اگر اين قسمت را بخوانيد برايتان جالب خواهد بود و بيشتر به رياضي علاقمند مي شويد.


هر عددي دوست داريد در نظر بگيريد ( مثلا عدد 674328 )


تعداد رقمهاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( در اين مثال 6 مي شود )


سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوجها 4 است پس داريم 64 )


حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 2 است پس داريم 642 )


هم اکنون عدد 642 را داريم با اين عدد نيز مراحل با لا را تکرار کرده


تعداد رقمهاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( 3 مي شود )


سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوجها 3 است پس داريم 33 )


حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 0 است پس داريم 330 )


حالا براي عدد 330 اين کار را انجام مي دهيم


تعداد رقمهاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( 3 مي شود )


سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوجها 1 است پس داريم 31)


حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 2 است پس داريم 312 )


در اين مثال مشاهده نموديم که آ خر به 312 رسيديم


ما ادعا مي کنيم که هر عدد طبيعي با اين روال به 312 ختم مي شود باور نداريد امتحان کنيد



           
پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: 20:11
آقا عليان - رضايي

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید

  خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی
  من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد
  خدا گفت : نه  
  روح تو کامل است . بدن تو موقتی است  
من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد
  خدا گفت : نه
  شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است
من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد
  خدا گفت : نه  
  من به تو برکت می دهم خوشبختی به خودت بستگی دارد
من از خدا خواستم تا از درد ها آزاد م سازد
  خدا گفت : نه
  درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد
من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
  خدا گفت : نه
  تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی
من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی لذت ببرم
  خدا گفت : نه
  من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری
من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم
   خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی


           
سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 21:27
آقا عليان - رضايي

آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شود حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال، یک ماه را جشن می گرفتند و در کل ایران، این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم اصلا این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل، دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی، و این، به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی.



           
چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, :: 12:10
آقا عليان - رضايي

آرام با آوای خوش زمزمه می کند که من آمدم.

پرسیدم: که هستی؟

گفت: آغازم ،‌امیدم،‌زندگی ام، علمم،‌آمده ام تا شروعی دوباره کنیم و پنجره ای رو به سوی نور و امید باز کنیم. در گفتارش نشانه ایی از رحمت حق دیدم.

به او خوش آمد گفتم.

بیایید آمدنش را با هم جشن بگیریم.

 

     شکفتن بهار دانش و آغاز سال تحصیلی جدید بر شما دانش آموز عزیز گزامی باد                            



           
چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, :: 8:52
آقا عليان - رضايي

 

 آرتور اشي قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون‎ آلوده اي كه درجريان يك عمل جراحي درسال ۱۹۸۳دريافت كرد به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد او از سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت كرد‎.  يكي از طرفدارانش نوشته بود .  چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناكي انتخاب كرد؟

آرتور در پاسخش نوشت :  در دنيا  :

۵۰ ميليون كودك بازي تنيس را آغاز مي كنند ،

 ۵ميليون ياد مي گيرند كه چگونه تنيس بازي كنند ،

۵۰۰هزارنفر تنيس را در سطح حرفه اي ياد مي گيرند ،

۵۰هزارنفر پابه مسابقات ‏مي گذارند ۵هزارنفر سرشناس مي شوند ،

۵۰ نفربه مسابقات ويمبلدون راه پيدامي كنند ،

۴ نفربه نيمه نهائي مي رسند و 2 نفر به فينال .

و آن هنگام كه جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم

هرگز نگفتم خدايا چرا من؟

و امروز هم كه از اين بيماري رنج مي كشم هرگز نمي توانم بگويم خدايا چرا من؟



           
یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 16:52
آقا عليان - رضايي

                                           

هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته بشرطی که تقلب نکنید!فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر اینصورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ایکاش تقلب نمی کردید!این بازی نتیجهای شاید خنده دار و در عین حال…

شگفت انگیزی خواهد داشت!

متن را یکجا تا پایان نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!

نکته: زمانی که میخواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید (تبصره از خودم: یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید!!!)

مهم: همچنین بیاد داشته باشید که بهنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بیخودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه که در آن لحظه به ذهنتان می آید را بنویسید!

با زهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید در غیر اینصورت نتیجه درست نخواهد بود و آنرا ضایع خواهید کرد!

خوب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید.

بر روي ادامه مطلب كليك كنيد 
 



ادامه مطلب ...


           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:45
آقا عليان - رضايي

آوا دختری مودب و برای سن خود بسیار باهوش هست. گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم: چرا چند قاشق نمی خوری عزیزم؟ فقط به خاطر بابا. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید... آوا مکث کرد. بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم می دی؟دست کوچک دخترم رو که به طرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم: قول می دهم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.ناگهان مضطرب شدم. گفتم: آوا، عزیزم، نباید برای خرید کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی. بابا اونقدر پول نداره. باشه؟  "نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام." و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.در سکوت از دست همسرم عصبانی بودم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بود. وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج می زد



           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:36
آقا عليان - رضايي

مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند، ولی آنان را ببخش.

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.

اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.

اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش.

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش.

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش.

نیکی های درونت را فراموش می کنند، ولی نیکوکار باش.

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

و در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است نه میان تو و مردم.



           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:35
آقا عليان - رضايي

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بــی وضــــو در کوچـــه لیلا نشســـت
                                                    عشق آن شب مست مستش کرده بود
                                                    فــــارغ از جـــام الــستــش کــــرده بــــود
ســجـده ای زد بـــر لــــب درگــاه او
پــــُر ز لـــیلــا شـــــد دل پـــــر آه او
                                                    گـــفت یا رب از چه خوارم کرده ای
                                                    بــــر صلیب عـــشق دارم کرده ای
جـــــام لیلا را به دسـتـم داده ای
وندر این بازی شــکستم داده ای
                                                    نشتر عشقش به جانم می زنی
                                                    دردم از لیـلاســـــت آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم نکن
من کـــه مجنونم تو مــــجنونم نــکن
                                                    مــــرد ایــــن بـــازیــچـه دیگر نیستم
                                                    این تو و لـــیلای تو... مــــن نیستم
گــــفت ای دیــوانه لــیلایــــــت منم
در رگ پنهان و پـــیــدایـــت منـــــم
                                                    ســــالها بــــا جــــور لیلا ســـاختی
                                                    من کنارت بـــــودم و نـــشناخـــتی
عــشق لــــیلا در دلـــت انـــداختم
صد قمــــار عشق یکجا بـــاخـــتم
                                                    کـــــردمـــت آواره صــــحرا نـــــشد
                                                    گفتم عاقل می شوی اما نــشد
سوختم در حسرت یک یـا ربــت
غیر لیلا بــــــر نــــیــامد از لــبت
                                                     روز و شب او را صـــدا کردی ولی
                                                     دیدم امشب با مـنی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حــــــریم خانه ام در می زنی
                                                    حــــال این لیلا که خوارت کرده بود
                                                    درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش بـــاش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم



           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:34
آقا عليان - رضايي

یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.

ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.

از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟

مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود.

دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده



           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:33
آقا عليان - رضايي

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد



           
یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 20:30
آقا عليان - رضايي

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ


مدرسه راهنمایی غیر دولتی دخترانه ترنم (ناحیه 3 اصفهان )با کادر مجرب آموزشی و کادر دفتری فعال مفتخر است پذیرای دانش آموزان با انگیزه و با نشاط شما باشد. مقدم شما دانش آموزان عزیز را در جمع دانش آموزان نخبه گرامی می داریم
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 21224
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

كدهای جاوا وبلاگ